محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ برزو نیک نژاد را با سریالهای کمدی نسبتا پرتعدادش میشناسیم که گل سرسبد آنها «دردسرهای عظیم» است. این کارگردان که با آثار قبلی خود ثابت کرده است به خوبی ذائقه مخاطب ایرانی را میشناسد، در ماههای اخیر با فیلم سینمایی «دوزیست»، روی پرده سینما و سریال «آفتاب پرست» در شبکه نمایش خانگی، توجه مخاطبان را به خود جلب کرده است؛ دو محصولی که نام دو موجود زنده را بر خود دارند، اما فضای آنها کاملا متفاوت است. درباره «دوزیست» در همین صفحه نوشتیم، اما حکایت «آفتاب پرست»، بیشتر از آنکه قیاس شدنی با فیلم آخر نیک نژاد باشد، در نسبتش با پلت فرم فیلم نت و محبوبترین سریال این رسانه یعنی «راز بقا»، بررسی شدنی است.
پلت فرم فیلم نت در ماههای اخیر، خیز بلندی برای شکستن انحصار فیلیمو و نماوا برداشته و با یک برنامه ریزی منسجم، توانسته است به یکی از گزینههای جدی مخاطبان شبکه نمایش خانگی تبدیل شود. فیلم نت به تازگی پخش «راز بقا» را به سرانجام رسانده و هم اکنون با «خون سرد» و «آفتاب پرست»، کاملا در قامت یک رقیب قدر برای دو پلت فرم دیگر ظاهر شده است.
با این حال «آفتاب پرست» در نسبتش با سریال مشابه و قبلی همین رسانه، یعنی «راز بقا»، گام رو به جلویی برداشته است و پیشرفت درخورملاحظهای را نشان میدهد. از همان نخستین ثانیههای تیتراژ «آفتاب پرست»، میشد حدس زد که مدیران فیلم نت اساسا این مجموعه را به امید تکرار موفقیت «راز بقا» ساخته اند و به همین دلیل هم طراحی تیتراژ و جنس موسیقی این دو سریال، بسیار شبیه یکدیگر است.
سریال سعید آقاخانی، از امتیازهای پرشماری بهره میبرد که در راس آن ها، رسیدن به یک لحن منحصربه فرد و ویژه در کمدی بود. آقاخانی به عنوان یکی از سریال سازهای باتجربه و فعال کمدی ایران، توانست با استفاده از بازیگران کارآمد، شکل تازهای از کمدی خاص خودش را که در «نون، خ» دیده بودیم، نشان دهد. «آفتاب پرست»، اما دقیقا از همین نقطه ضربه میخورد و درحالی که جذاب و خنده دار است، نمیتواند خاص و ویژه لقب گیرد.
یکی از قوتهای «راز بقا»، موضوع تازه و پرداخت شخصیتهای منحصربه فردش بود. این سریال با موقعیت فانتزی انسان رویین تن و دو شخصیت مردم آزار و عاشق قدرت، توانست توجه مردم را به خود جلب کند. «آفتاب پرست»، اما بر همان پی رنگ تکراری قرار گرفتن یک آدم شیاد در موقعیت فردی موجه، استوار است و شوخی هایش را بر محور شخصیت جمال، زورگیر بی دست وپایی که ناخواسته به عنوان مبارزه کننده با مفسدان اقتصادی مشهور میشود، طراحی میکند که شمایل ناآشنایی برای مخاطبان نیست.
جنس شوخیهای «آفتاب پرست» هم، برخلاف محصول قبلی «راز بقا»، کاملا از جنس شوخیهای آثار شانه تخم مرغی سینماست. این شکل از طنزپردازی شاید برای مخاطب لحظات شادی را فراهم آورد، اما به لحاظ هنری تقریبا بی اثر و فراموش شدنی است. موضوع ریاکاری، مهمترین عنصر «آفتاب پرست» برای طراحی موقعیتهای کمدی است که نمونه اش را قبلا بارها در سینما شاهد بوده ایم.
در بخش شوخیهای کلامی نیز، با اغماض از عبارات دوپهلو، بیشتر اصطلاحات به کاررفته در این اثر یا از لطیفههای فضای مجازی الهام گرفته شده اند یا بر لغزشهای کلامی جمال استوارند که الگویی تازه به شمار نمیروند. به اینها برخی شوخیهای نخ نما و به معنای دقیق کلمه زرد، مثل پوشیدن لباس زنانه توسط جمال و منوچهر یا ضربهای که جمال از کیف مهری در قسمت ششم میخورد، را هم اضافه کنید که هرگز توجیه پذیر به نظر نمیرسند.
بدترین مولفه کمدی «آفتاب پرست» اما، برون ریزی بیش از حد و بازیهای اغراق شده بازیگران آن است. در این باره البته باید حساب پژمان جمشیدی را جدا کنیم؛ بازیگر قابلی که اگرچه اجرای درخشانی ندارد، معقول و بامزه ظاهر میشود.
اما سایرین با کنشهای گل درشت و بزرگ نمایی در بروز درونیاتشان، سطح کمدی «آفتاب پرست» را تنزل میدهند و لحن مجموعه را به سمت کپی بی کیفیتی از کمدیهای موسوم به بزن وبکوب نزدیک میکنند؛ به ویژه سه شخصیت منوچهر (با بازی حمیدرضا آذرنگ)، مهری (با بازی باران کوثری) و مژگان (با بازی الهام اخوان) که مدام درحال جست وخیز کردن مقابل دوربین یا فریاد زدن هستند.
گریمهای باورناپذیر و طراحی لباس عجیب هم مزید بر علت شده است تا سطح کمدی «آفتاب پرست» از حد یک اثر معمولی سرگرمی ساز، فراتر نرود.